گاهی نسیم دلنوازی بودی که تنم را نوازش میدادی ! و گاه طوفانی که تمام وجودم را در هم میکوبیدی ! چه سکوت سخت و جانفرسایی ….! نه نسیمی ….. نه طوفانی ….!
تمام وجودم گرد باد میخواهد …. بچرخ دورم … بپاشان وجودم ….ببر مرا با خود به قعر اسمان …! اندکی با تو باشم بس است مرا ….! بعد هر کجا خواستی پرتم کن …! دیگر هیچ نمیخواهم ……هیچ !
سلام!
حدس بزن چی شد! اول اومدم…. اکثر پستهای صفحه ی اولتو خوندم…. بعد دیدم موزیکت خیلی آشناست ولی انگار ندارمش…. خلاصه گفتم بذار اول لینکشو بیابم و دانلودش کنم بعد ببینم خوانندش کیه و اینا بعد براش کامنت بذارم که تشکر کنم و اگه حرفی داشتم بزنم!…. کلی گشتم دیدم نه! انگار نیست که نیست!….. آخر سر صفحه رو عقب جلو کردم دیدم موزیک از یه جای دیگه بود! :))
خب… حالا کامنت خودم…. این پستت که هیچ نمیتونم بگم…. ولی پست «پازل زندگی» یاد پازلهایی که خودم برای هر قسمت از زندگی طرح کردم انداخت منو!…. پست «من خیلی ترسو شدم !» هم به فکر انداخت منو که انگار گاهی باید با بچه هایی که لباس بزرگترارو پوشیدن تعامل کنم ( و البته خودم هم گاهی لباس اونارو می پوشم!)….. پست «آدامس نعنایی!» از اون پست هایی بود که دوست دارم و انگار یه طورایی درکش میکنم…..
فکر میکنم زیاد صحبت کردم!…. منم یه جای خلوت دارم ( اینی که آدرسشو دادم نیست!) و فکر کنم میدونم چه حسی داره یکی بیاد از این کامنتا بذاره! اما دلم نیومد بهت نگم چند دقیقه کل کد اینجا رو زیر و رو کردم، که اینطوری شد! 🙂
موفق باشی
خدانگهدار